دانشجویان باغبانی urmia 89

کی، چند شده؟

[ یک شنبه 27 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 15:5 ] [ کمال مردان ]

در زمان های قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود٬فضیلت هاوتباهی ها درهمه جا شناور بودند.آنها ازبیکاری خسته و کسل شده بودند.روزی همه ی فضایل و تباهی هاخسته تر و کسل تر از همیشه٬دورهم جمع شدند.ناگهان ذکاوت ایستاد وگفت:بیایید یک بازی کنیم٬مثلا قایم باشک.

همه از این پیشنهاد شاد شدند.دیوانگی فریاد زد:من چشم می گذارم٬و از آنجایی که هیچکس نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند که او چشم بگذارد ودنبال آنها بگردد.دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد:یک دو سه ...

همه رفتند تا جایی قایم شوند.لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد٬خیانت داخل انبوهی زباله پنهان شد.اصالت در میان ابرها مخفی گشت.هوس به مرکز زمین رفت٬دروغ گفت:زیر سنگی پنهان می شوم٬اما به ته دریارفت.طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود٬مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود:۷۹٬۸۰٬۸۱و...

همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود ونمی توانست تصمیم بگیرد و جای تعجب هم نبود٬چون همه می دانیم عشق را نمی توان پنهان کرد.در همین حال دیوانگی به پایان شمارش خود می رسید:۹۵٬۹۶٬۹۷٬...
هنگامی که دیوانگی به ۱۰۰رسید٬عشق دوید و در بین یک بوته گل رز پنهان شد.دیوانگی فریاد زد:دارم میام.دارم میام. دیوانگی اولین کسی را که پیدا کرد٬تنبلی بود.زیراتنبلی ٬تنبلی اش آمده بودجایی پنهان شود.سپس لطافت رایافت که به شاخ ماه آویزان بود.دروغ را در ته دریا٬ هوس رادر مرکز زمین٬یکی یکی آنها را پیدا کرد به جز عشق.او از یافتن عشق ناامید شده بود.حسادت در گوش هایش زمزمه کرد:توفقط باید عشق راپیدا کنی و او پشت بوته ی رز است.

دیوانگی شاخه ی چنگک مانندی را از درخت کند وبا شدت و هیجان زیاد آنرا چندبار در بوته ی گل رز فرو کرد٬تابا صدای ناله ای متوقف شد.عشق ازپشت بوته رز بیرون آمد درحالی که بادستهایش صورت خودرا پوشانده بود و از میان انگشتهایش قطرات خون بیرون می زد.شاخه ها به چشمان عشق فرورفته بودند واو نمی توانست جایی راببیند.او کور شده بود.دیوانگی گفت:من چه کار کرده ام؟چگونه میتوانم تو را درمان کنم؟ عشق پاسخ داد:تو نمیتوانی من را درمان کنی٬اما اگر می خواهی کاری بکنی راهنمای من شو.

و اینگونه است که عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار او و راهنمای اوست.

 

تقدیم به بهترین هم کلاسی های دنیا...

پیوست ها:

1. همین جوری خواستم یه چیزی گذاشته باشم.

2. واسه خاطر عنوانش فرافکنی نکنید.

3. دلم واسه دانشگاه اصلا نتنگیده.

4. اِاِاِاِاِاِاِ سلیم چطوری؟ D:

 

[ پنج شنبه 17 مهر 1393برچسب:, ] [ 10:8 ] [ کمال مردان ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ کلاس خوش آمدید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

بک لینک فا